استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز در کتاب تاثیر سود (زیان) هوش کسب و کار به بحث ارزیابی آمادگی سازمان ها برای استقرار هوش تجاری پرداخته شده است. در این کتاب ابتدا به اهمیت پرداختن به مساله سنجش و ارزیابی آمادگی سازمان پیش از اجرای پروژه هوش تجاری پرداخته شده و این گام را به عنوان پیشانی حرکت پروژه های هوش تجاری در سازمان ها قلمداد کرده است.
در سنجش ارزیابی سازمان برای استقرار هوش تجاری شرکت هوش تجاری کیسان با توجه به دو مدل:
- مدل استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز
- مدل وین اکرسون
۱- مدل استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز استقرار هوش تجاری
استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز در کتاب تاثیر سود (زیان) هوش کسب و کار به بحث ارزیابی آمادگی سازمان ها برای استقرار هوش تجاری پرداخته شده است. در این کتاب ابتدا به اهمیت پرداختن به مساله سنجش و ارزیابی آمادگی سازمان پیش از اجرای پروژه هوش تجاری پرداخته شده و این گام را به عنوان پیشانی حرکت پروژه های هوش تجاری در سازمان ها قلمداد کرده است. نویسندگان معتقدند بیشترین فایده استفاده از نتایج ارزیابی آمادگی سازمان قبل از اجرای پروژه هوش تجاری در ۲ نکته است:
مشخص شدن شکاف موجود میان وضعیت موجود و مطلوب در هر یک از فاکتورها. نقاطی که سازمان آمادگی ادامه مسیر برای هوشمندی کسب و کارش را ندارد و میتواند با صرف زمان و تخصیص منابع لازم شرایط را مهیا کند.
ارزیابی آمادگی سازمان برای استقرار هوش تجاری به سازمان ها میگوید که چه کارهایی برای از بین بردن شکاف ها و پیاده سازی موفقیت آمیز هوش تجاری مورد نیاز است.
بر مبنای تجربیات اجرایی و مشاوره ای که نویسندگان این کتاب در بیش از ۱۰۰۰ شرکت خصوصی و دولتی داشته اند، ۷ فاکتور در ۷ حوزه را برای سنجش و ارزیابی میزان امادگی سازمان ها بدست آورده اند.
این هفت فاکتور عبارتند از:
- همسویی استراتژیک میان حوزه کسب و کار و حوزه فناوری اطلاعات سازمان
- فرهنگ فرآیند بهبود مستمر در سازمان
- فرهنگ سازمانی حاکم در محدوده استفاده از اطلاعات و نرم افزارهای تحلیلی
- مدیریت پرتفولیوی(سبد پروژه) هوش تجاری در سازمان
- فرهنگ مهندسی فرآیند تصمیم گیری در سازمان
- آمادگی تکنیکی برای استقرار هوش تجاری و انبار داده ی سازمانی
- همکاری موثر بین بخش اصلی کسب و کار و بخش فناوری اطلاعات در سازمان
۲- مدل وین اکرسون
وین اکرسون مدیر بخش پژوهش و تحقیقات موسسه بین المللی انباده داده و هوش تجاری آمریکا در سال ۲۰۱۱ در کتاب “داشبورد عملکرد، اندازه گیری، نظارت و مدیریت کسب و کار شما” (اکرسون, ۲۰۱۱) با اشاره به اهمیت ارزیابی آمادگی سازمان ها برای استقرار هوش تجاری ۱۰ حوزه اصلی را برای سنجش میزان آمادگی سازمان ها بیان کرده است که عبارتند از:
- وجود استراتژی روشن و شفاف
- حمایت قوی و متعهدانه
- نیاز فوری و روشن به هوش تجاری
- پشتیبانی مدیران میانی
- مقیاس و محدود مناسب
- تیم اجرایی قوی و منابع در دسترس
- فرهنگ سنجش و اندازه گیری
- همسویی میان کسب و کار و فناوری اطلاعات
- داده های قابل اعتماد و در دسترس
- زیرساخت های فنی محکم