در دنیایی که بیش از 170 میلیون نفر به طور منظم از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، انتظار میرود که هر متخصص حرفهای حداقل با اصول اصلی بازاریابی دیجیتال آشنا باشد. به زبان ساده، بازاریابی دیجیتال عبارت است از ترویج محصولات از طریق اینترنت یا هر نوع رسانه الکترونیکی. به گفته موسسه بازاریابی دیجیتال، “بازاریابی دیجیتال عبارت است از استفاده از کانالهای دیجیتال برای تبلیغ یا بازاریابی محصولات و خدمات به مصرف کنندگان و مشاغل هدف”.
مردم روزانه از محتوای دیجیتالی استفاده میکنند. با این اوصاف به زودی، سیستم عاملهای بازاریابی سنتی از بین میروند و بازار دیجیتال کاملاً تسلط پیدا میکند. مزایای متعددی در بازاریابی دیجیتال وجود دارد. برخلاف بازاریابی سنتی، بازاریابی دیجیتال مقرون به صرفهتر است.
شما میتوانید در بازه زمانی کوتاهتری به مخاطبان بیشتری برسید. پیشرفتهای تکنولوژیکی منجر به فرسایش قابل توجه مشتریان، مشتری آژانسها و بخشهای سنتی بازاریابی شده است. مردم به سراغ تبلتها، تلفنها و رایانهها رفتهاند، ابزارهایی که بازاریابان دیجیتال بیشترین جایگاه را در آن پیدا کردهاند.
در این مقاله خواهیم داشت :
تاریخچه دیجیتال مارکتینگ
اصطلاح بازاریابی دیجیتال برای اولین بار در دهه 1990 استفاده شد. عصر دیجیتال با ظهور اینترنت و توسعه پلتفرم وب 1.0 (نسل اول وب) آغاز شد. بستر وب 1.0 به کاربران اجازه میداد تا اطلاعات مورد نظر خود را بیابند اما به آنها اجازه نمیداد این اطلاعات را در وب به اشتراک بگذارند. تا آن زمان، بازاریابان سراسر جهان هنوز از پلتفرم دیجیتالی مطمئن نبودند. آنها مطمئن نبودند که آیا استراتژیهای آنها کار میکند یا خیر، زیرا اینترنت هنوز استقرار گستردهای نداشته است.
در سال 1993، اولین بنر قابل کلیک فعال شد، پس از آن HotWired چند تبلیغ بنر برای تبلیغات خود خریداری کرد. که آغاز دوران دیجیتال بازاریابی را رقم زد. به دلیل این تغییر تدریجی، در سال 1994 شاهد ورود فناوریهای جدید به بازار دیجیتال بودیم. در همان سال، یاهو راهاندازی شد.
همچنین به عنوان “راهنمای جری در شبکه جهانی وب” پس از جری یانگ موسس آن، یاهو در سال اول نزدیک به 1 میلیون بازدید داشت. این امر باعث ایجاد تغییرات عمده در فضای بازاریابی دیجیتال شد، به طوری که شرکتها وبسایتهای خود را برای رتبهبندی بالاتر موتورهای جستجو بهینه کردند. سال 1996 شاهد راهاندازی چند موتور جستجو و ابزار دیگر مانند HotBot ،LookSmart و Alexa بودیم.
در سال 1998، گوگل متولد شد. مایکروسافت موتور جستجوی MSN را راهاندازی کرد و یاهو جستجوی وب یاهو را به بازار آورد. دو سال بعد، حباب اینترنت ترکید و همه موتورهای جستجوی کوچکتر یا پشت سر گذاشته شدند یا از بین رفتند و فضای بیشتری برای غولهای این تجارت ایجاد کردند. دنیای بازاریابی دیجیتال اولین جهش شدید خود را در سال 2006 تجربه کرد، زمانی که میزان ترافیک موتورهای جستجو در یک ماه به حدود 6.4 میلیارد نفر رسید. مایکروسافت MSN را پشتیبان قرار داد و جستجوی زنده را برای رقابت با گوگل و یاهو راهاندازی کرد.
سپس وب 2.0 (نسل دوم وب) آمد، جایی که مردم بیشتر از آنکه به عنوان کاربران منفعل باقی بمانند، شرکت کنندگان فعالتری شدند. وب 2.0 به کاربران اجازه میدهد تا با سایر کاربران و مشاغل ارتباط برقرار کنند. در نتیجه، حجم جریان اطلاعات از جمله کانالهای مورد استفاده بازاریابان دیجیتال، چند برابر شد و تا سال 2004، تبلیغات و بازاریابی اینترنتی در ایالات متحده به تنهایی حدود 2.9 میلیارد دلار درآمد داشت.
بهزودی، شبکههای اجتماعی شروع به ظهور کردند. MySpace اولین سایت شبکه اجتماعی بود که وارد شد و بهزودی فیسبوک نیز به دنبال آن آمد. بسیاری از شرکتها متوجه شدند که همه این سایتهای جدید که در حال ظهور بودند، درهای جدیدی از فرصتها را برای بازاریابی محصولات و برندهای خود باز کردند و آغاز فصل جدیدی را برای تجارت نشان دادند. با منابع جدید، آنها نیاز به رویکردهای جدیدی برای تبلیغ برندها و سرمایهگذاری در بستر شبکههای اجتماعی داشتند.
استفاده از کوکی
کوکی یکی دیگر از مراحل مهم در صنعت بازاریابی دیجیتال بود. آگهی دهندگان شروع به جستجوی راههای دیگر برای استفاده از فناوری نوپا کرده بودند. یکی از این تکنیکها این بود که عادتهای معمول مرور و الگوهای استفاده کاربران از اینترنت را دنبال کنید تا تبلیغات و استراتژی بازاریابی را مطابق سلیقه خود تنظیم کنید. اولین کوکی برای ثبت عادات کاربر طراحی شد. استفاده از کوکی در طول سالها تغییر کرده است و کوکیهای امروزی به گونهای کدگذاری شدهاند که روشهای مختلفی را برای جمعآوری دادههای واقعی کاربران به بازاریان ارائه میدهند.
آمار استفاه بازاریابان از شبکههای مجازی
محصولات دیجیتالی که اکنون به بازار عرضه میشوند، همواره در دسترس مشتریان هستند. آمارهای جمعآوری شده توسط Marketingtechblog برای سال 2014 نشان میدهد که پست در رسانههای اجتماعی برترین فعالیت آنلاین در ایالات متحده است.
- به طور متوسط یک آمریکایی روزانه 37 دقیقه را در شبکههای اجتماعی صرف میکند.
- 99 درصد از بازاریابان دیجیتال از فیسبوک برای بازاریابی استفاده میکنند.
- 97 درصد از توییتر
- 69 درصد از پینترست
- 59 درصد از اینستاگرام استفاده میکنند
- 70 درصد از بازاریابان B2C مشتریان خود را از طریق فیسبوک به دست آوردهاند.
- 67 درصد از کاربران توییتر به احتمال زیاد از برندهایی که در توییتر دنبال میکنند خرید میکنند.
- 83.8 درصد از برندهای لوکس در Pinterest حضور دارند.
- سه سایت اصلی شبکههای اجتماعی مورد استفاده بازاریابان LinkedIn ،Twitter و Facebook هستند.
بازار دیجیتال در حال تغییر است. یک متخصص بازاریابی دیجیتال باید راههایی را پیدا کند تا با این تغییر همراه باشد. آنها باید بتوانند مراقب روندهای نوظهور و توسعه الگوریتمهای جدیدتر و هوشمندتر موتورهای جستجو باشند. به هر حال، هیچ کس نمیتواند از پس این مسابقه بربیاید.
Google شروع به توسعه کرد و محصولاتی مانند AdWords را معرفی کرد که تبلیغات 3 خطی هستند که در بالا یا سمت راست نتایج موتورهای جستجو نشان داده میشوند، و AdSense، که تبلیغات همراه با هزینهای جرئی است. طرح تبلیغات را کلیک کنید با گذشت زمان، گوگل به ارزش تجزیه و تحلیل محتوای دریافتی آنها پی برد و سپس تبلیغات را بر اساس علایق کاربران هدف قرار داد و بدین ترتیب به یک بازیگر اصلی در دنیای تجارت تبدیل شد.
در ادامه به بررسی 9 مرحله ایجاد استراتژی بازاریابی دیجیتال میپردازیم در ادامه همراه ما باشید…
9 مرحله ایجاد استراتژیک بازاریابی دیجیتال
یک برنامه بازاریابی دیجیتال به شما کمک میکند تا موثرترین استراتژیهای بازاریابی دیجیتال را برای تجارت خود تعیین کنید و سپس آن استراتژیها را عملی کنید. بدون برنامه بازاریابی دیجیتال مشخص، احتمالاً در نهایت پول خود را هدر میدهید و تأثیر دلخواه خود را ایجاد نمیکنید.
یک برنامه بازاریابی دیجیتال میتواند شامل اهداف تجاری و بازاریابی، استراتژیهایی باشد که برای رسیدن به این اهداف استفاده میکنید. زمانبندی، کانالهای دیجیتالی و موارد دیگر از این دسته میباشند.
بازاریابی دیجیتال از همان روزهای اولیه اینترنت، پیچیدهتر شده است. در آن زمان، مشاغل به ندرت برنامه بازاریابی دیجیتال ایجاد میکردند. و کسانی که این کار را کردند، بیشتر بر وبسایتها، تبلیغات بنری و بازاریابی ایمیلی متمرکز بودند.
اکنون، شما دهها کانال و پلتفرم بازاریابی دیجیتال برای انتخاب دارید. آیا باید بر SEO یا PPC تمرکز کنید؟ وبلاگ نویسی یا وبینار؟ شبکههای اجتماعی یا ایمیل؟ پادکست یا بازاریابی ویدیویی؟ واقعیت افزوده (AR) یا واقعیت مجازی (VR)؟ چقدر باید هزینه کنید و چه زمانی میتوانید انتظار مشاهده نتایج را داشته باشید؟ تلاش برای انتخاب بهترین گزینهها برای نام تجاری شما میتواند دلهرهآور، حتی خسته کننده باشد.
نیاز اصلی هر کسب و کار اینترنتی داشتن یک استراتژیک بازاریابی دیجیتال است.
یک برنامه مشخص به شما کمک میکند تا موثرترین استراتژیهای بازاریابی دیجیتال را برای تجارت خود تعیین کنید و سپس آن استراتژیها را عملی کنید. یک برنامه بازاریابی دیجیتالی به شما کمک میکند تا ابتکارات خود را سازماندهی کنید تا بتوانید دائماً با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید، آنها را درگیر کنید و آنها را به سمت عمل سوق دهید. با یک طرح تجاری بازاریابی دیجیتالی، پیشاپیش فکر کنید، بین بخشها هماهنگ شوید و بازاریابی دیجیتال خود را برای تأثیر بیشتر ادغام کنید.
برنامه بازاریابی دیجیتال چیست؟
برنامه بازاریابی دیجیتالی میتواند شامل اهداف تجاری، استراتژیهای دیجیتالی باشد که برای دستیابی به این اهداف استفاده میکنید، تجزیه و تحلیل چشمانداز رقابتی، زمانبندی، بودجه، کانالهای دیجیتالی و موارد دیگر. به یک طرح بازاریابی دیجیتالی مانند نقشه راه فکر کنید. شما میدانید کجا میخواهید بروید و این برنامه مسیر مشخصی را در اختیار شما قرار میدهد.
بدون برنامهای دقیق و مشخص، تلاشهای بازاریابی دیجیتال شما ناکارآمد و بیاثر خواهد بود. به احتمال زیاد شما پولتان را هدر میدهید و اثری را که میخواهید ایجاد نمیکنید.
نحوه ایجاد یک استراتژیک بازاریابی دیجیتال
اکنون، اجازه دهید در مورد اجزای مختلف برنامه بازاریابی دیجیتال و همچنین مراحل خاصی که هنگام توسعه استراتژی خود باید دنبال کنید صحبت کنیم.
1. اهداف بازاریابی دیجیتال و اهداف تجاری خود را مشخص کنید
- اهداف برنامه بازاریابی دیجیتال روشن، قابل اندازهگیری و دست یافتنی به شما کمک میکند تا دقیقاً مشخص کنید که میخواهید به چه چیزی برسید و اندازهگیری کنید. هنگام تعیین این اهداف، تا آنجا که ممکن است دقیق باشید. شامل اعداد و بازههای زمانی خاصی است که میتوانند معیارهای پیشرفت شما باشند.
- هدف بسیار بهتر این است که در 12 ماه آینده ترافیک جستجوی ارگانیک را دو برابر کنید. این یک مهلت، چارچوبی برای تعیین اهداف مهم و اقدامات خاصی که باید انجام دهید (بهینه سازی سایت، ایجاد محتوای شگفت انگیز و انجام اقدامات استراتژیک برای SEO و غیره) را در اختیار شما قرار میدهد.
- اهداف هوشمند (مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط، محدود به زمان) به شما شفافیت اقدامات لازم را برای دستیابی به این موارد میدهد.
2. شناسایی بازار هدف و پرسونای خریدار را تعریف کنید
برای موفقیت هر کمپین بازاریابی دیجیتال، باید بدانید چه کسانی را هدف قرار میدهید. تقسیمبندی مخاطبان و سپس ایجاد شخصیتهای خریدار برای هر کدام از آن بخشها میتواند بینشهایی را در مورد انواع بازاریابی موثرتر به شما ارائه دهد.
به عنوان مثال، فرض کنید شما خدمات فناوری اطلاعات را میفروشید. بخشی از مخاطبان شما ممکن است مشاغل کوچک با درآمد کمتر از 500.000 دلار باشند. همچنین ممکن است به شرکتهای بزرگ با نیازهای مهم فناوری اطلاعات بفروشید. شخصیت خریدار و استراتژیهای بازاریابی شما برای هر یک از این بخشها بسیار متفاوت به نظر میرسد. پیامهایی که برای صاحب مشاغل کوچک ارسال میگردد، احتمالاً با رئیس بخش بزرگ فناوری اطلاعات مطابقت ندارد و بالعکس.
با تعریف بخشهای مختلف در مخاطبان هدف خود شروع کنید. از آنجا، شروع به ایجاد شخصیتهای مشتری ایدهآل خود در هر بخش کنید. در اینجا چند نمونه عالی از خریداران برای شروع کار آورده شده است.
بسته به B2B یا B2C بودن شما و قیمت محصول/خدمات شما، اطلاعات شخص خریدار شما متفاوت خواهد بود. برخی از اطلاعات جمعیت شناختی و اضافی که ممکن است بخواهید شامل شود عبارتند از:
- رده سنی
- درآمد
- عنوان شغلی
- محل زندگی
- اولویتها
- اهداف
- چالشها
- منافع
- بسترهای رسانههای اجتماعی
- صنعت
- نقاط ضعف
- محصولات/ویژگیهای مورد نظر
هدف شما از ایجاد شخصیت این است که در ذهن مشتریان هدف خود قرار بگیرید و از دیدگاه آنها به مسائل نگاه کنید. هنگامی که میفهمید چه چیزی برای آنها بیشتر اهمیت دارد، میتوانید یک برنامه بازاریابی دیجیتال تهیه کنید که بیانگر خواستههای عمیق و چالشهای بزرگ آنها باشد.
3. انجام تجزیه و تحلیل رقابتی و تعیین سهم بازار
اگر میخواهید تلاشهای بازاریابی شما موثر باشد، باید بدانید که با چه کسانی مخالف هستید. تجزیه و تحلیل رقابتی به شما امکان میدهد رقبای خود را شناسایی کنید، سهم بازار خود را محاسبه کنید و استراتژیهای بازاریابی مورد استفاده آنها را تعیین کنید.
هنگام انجام تجزیه و تحلیل رقابتی، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- کدام بخش مخاطبان را هدف قرار میدهند؟
- رقبای شما از چه کانالهای بازاریابی دیجیتال استفاده میکنند؟
- کجا قویتر هستند؟
- کجا ضعیف ترند؟
- چه بخشی از ترافیک آنها به دست میآید/متعلق به/پرداخت میشود؟
- موقعیت آنها در بازار چگونه است؟
- تمایز ادعایی آنها چیست؟
- از چه نوع پیامرسانی و زبان خاصی استفاده میکنند؟
- شخصیت برند آنها چیست؟
تجزیه و تحلیل دقیق رقابتی به شما بینش میدهد که چگونه میتوانید از بازاریابی آنلاین برای پیشی گرفتن از رقبای خود استفاده کنید. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که موقعیت و تمایز رقبای شما به خوبی شناخته شده است، بنابراین از متضاد جلوه دادن خود سود خواهید برد. یا، ممکن است متوجه شوید که آنها در بازاریابی رسانههای اجتماعی قوی هستند، اما در مورد عملکرد بهینه سازی موتور جستجو (SEO) ضعیف هستند.
4. انجام تجزیه و تحلیل SWOT
تجزیه و تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصتها، تهدیدها) روی دیگر سکه از تجزیه و تحلیل چشمانداز رقابتی است. این چارچوبی را برای تجزیه و تحلیل تجارت خود در چارچوب کلی بازار ارائه میدهد. به شما امکان میدهد آنچه را که کار میکند و کار نمیکند شناسایی کنید، فرصتهای بالقوه رشد ارگانیک را شناسایی کرده و برای تهدیدهای خارجی آماده شوید.
با تجزیه و تحلیل نقاط قوت شرکت خود شروع کنید. مزایای اصلی شما نسبت به رقابت شما چیست؟ کدام کارها را به ویژه خوب انجام میدهید؟ چه منابع منحصر به فردی در اختیار دارید؟ در مرحله بعد، نقاط ضعف خود را بررسی کنید. کدام عناصر کسب و کار شما به خوبی کار نمیکند؟ چه چیزهایی شما را از فروش باز میدارد؟ کجا از رقبای خود عقب میافتید؟
گام سوم این است که از نزدیک به فرصتهای موجود در شرکت خود نگاه کنید. آیا روندهای بازار وجود دارد که بتوان از آنها استفاده کرد؟ آیا میتوانید از فناوری جدیدی استفاده کنید که رقبای شما نمیتوانند از آن استفاده کنند؟
در نهایت، هر گونه تهدید احتمالی برای کسب و کار خود را شناسایی کنید. آیا رقیبی میتواند سهم بازار را بدزدد؟ آیا موانعی وجود دارد که مانع رشد شما شود؟ آیا مسائل مالی بالقوهای وجود دارد؟
دادههای حاصل از تجزیه و تحلیل SWOT به شما کمک میکند تا برنامه بازاریابی دیجیتال خود را توسعه دهید. برنامه شما باید نقاط قوت شما را برآورده کند، نقاط ضعف شما را کاهش دهد، به سمت فرصتها حرکت کرده و از تهدیدات احتمالی جلوگیری کند. همه این سوالات برای کمک به شما در افزایش فروش قابل توجه است.
5. بودجه برنامه بازاریابی دیجیتال خود را محاسبه کنید
گام بعدی در ایجاد بهترین برنامه بازاریابی دیجیتال برای نام تجاری شما محاسبه بودجه است. بودجه تعیین میکند که چقدر برای فعالیتهای بازاریابی دیجیتال هزینه میکنید، و همچنین شما را به سمت کانالها، استراتژیها و تاکتیکهای خاص راهنمایی میکند.
میزان بودجه شما برای بازاریابی دیجیتال بر اساس عوامل مختلفی متفاوت است، از جمله:
- درآمد
- موقعیت در صنعت
- نتایج قبلی
- اهداف
- محل
- سوددهی یک استراتژی، تاکتیک یا کمپین
چقدر به ایجاد آگاهی از برند اختصاص میدهید؟ کمپینها و پیشنهادات خاص چطور؟ آیا قصد دارید مقدار مشخصی از بودجه بازاریابی دیجیتال را برای حفظ مشتری اختصاص دهید؟ آیا میدانید چقدر باید برای سئو هزینه کنید؟
مهم است که بودجه خود را از قبل تعیین کنید. با این حال، انعطافپذیر باقی بمانید تا بتوانید از فرصتهای بیشتر برای ROI SEO استفاده کنید. اگر متوجه شدید که یک کمپین خاص فقط ROI مثبت ایجاد نمیکند، بهتر است این هزینه را حذف کنید. به طور مشابه، اگر میبینید که یک کمپین (یا کانال) خاص نتایج بزرگتری را تولید میکند، تغییر بودجه را در نظر بگیرید و پولهای اضافی را به آنچه خوب کار میکند اختصاص دهید. اگر بازدهی خاصی را در نظر دارید که بسیار سودآور است، تا زمانی که هزینههای خرید خود را تحت هدف قرار میدهید، بودجه را افزایش دهید.
به این ترتیب، بودجه شما میتواند یک مکانیسم پشتیبانی پویا و در حال توسعه از ابتکارات بازاریابی دیجیتال شما باشد.
6. کانالهای دیجیتالی خود را تعریف کنید
قبل از تدوین استراتژی محتوا، باید کانالهای اصلی دیجیتال مورد استفاده خود را مشخص کنید. انتخاب کانالهای شما باید مخاطبان، اهداف و بودجه شما را در نظر بگیرد. به عنوان مثال، بگویید هدف شما این است که 30 درصد ترافیک هدفمندتری را به وبسایت خود هدایت کنید. یکی از راههای انجام این کار تبلیغات PPC است که میتواند به شما کمک فوری کند. با این حال، Google Adwords نیز میتواند گران باشد.
اگر بودجه محدودی دارید، باید به کانالهای مقرون به صرفهتری مانند سئو و بازاریابی محتوا مراجعه کنید. این کانالها بیشتر طول میکشند تا نتایج خود را به دست آورند، اما هزینه خرید بسیار کمتری را نیز به همراه دارند و به شما پول بیشتری میدهند. به علاوه، نتایج SEO و بازاریابی محتوا در طول زمان ترکیب میشوند و شما را برای موفقیت پایدار بلند مدت آماده میکند.
هنگام تعریف کانالهای دیجیتالی خود، توجه داشته باشید که مخاطبان بیشتر وقت خود را در کجا میگذرانند. اگر در صنعت B2B هستید، ممکن است بخواهید روی کانال هایی مانند LinkedIn یا وبینار تمرکز کنید. اگر مخاطبان شما جوانتر هستند، ممکن است بخواهید بازاریابی در اینستاگرام را در نظر بگیرید. بر چگونگی ارائه ارزش به مخاطبان خود در کانالهایی که بیشتر مورد علاقه آنها هستند تمرکز کنید.
7. استراتژیها و تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال خود را توسعه دهید
پس از تعریف کانالهای خود، باید تاکتیکها و استراتژیهای بازاریابی دیجیتال را که در آن کانالها استفاده میکنید توسعه دهید.
به عنوان مثال، اگر قصد دارید روی بهینهسازی موتورهای جستجو تمرکز کنید، باید کلمات کلیدی مورد نظر و نحوه هدفگیری آنها را تعیین کنید. ممکن است تصمیم بگیرید که یک مرکز محتوای جامع، دورههای آنلاین یا مجموعهای از ابزارهای آنلاین ایجاد کنید. یا ممکن است تصمیم بگیرید که چگونه اطلاعات مفصل و برتر ارائه دهید، یا بینشهایی در مورد روندهای آینده ارائه دهید، یا محتوایی با افراد مشهور ارائه دهید.
همانطور که در مورد استراتژیها و تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال خود فکر میکنید، به دنبال راههایی باشید تا خود را از رقبا متمایز کنید. اگر کاری را انجام دهید که دیگران انجام میدهند، برای شما دشوار خواهد بود که شناخته شوید.
هرچه فضای بازار شلوغتر باشد، برای جلب توجه و دستیابی به بهینهسازی واقعی در سبد بازاریابی دیجیتال خود، سختتر کار خواهید کرد. هنگام توسعه استراتژیها و تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال خود، هر کاری که انجام میدهید، به برند خود وفادار باشید.
8. تقویم بازاریابی ایجاد کنید
تقویم بازاریابی به شما امکان میدهد زمان دقیق اجرای کمپینها و ابتکارات بازاریابی دیجیتال خود را مشخص کنید. همچنین باعث ایجاد پاسخگویی میشود و اطمینان حاصل میکند که فرصتها را از دست ندادهاید و برنامه را در طول سال به طور موثر اجرا میکنید. تقویم همچنین به شما اطمینان میدهد که در طول سال به طور مداوم به هر یک از بخشهای مختلف مخاطبان خود دسترسی دارید.
سعی کنید از 12 ماه قبل نقشه تهیه کنید و تقویم خود را به هر ماه از سال تقسیم کنید. این به شما یک چارچوب کلی، به همراه زمان کافی برای آمادهسازی و اجرا در هر تحویل را ارائه میدهد. مثلا:
در شهریورماه یک وبینار آموزشی منتشر میکنید. قبل از اینکه بتوانید آن را منتشر کنید، باید یک اسلاید ایجاد کنید، یک صفحه فرود ایجاد کنید، گرافیک رسانههای اجتماعی طراحی کنید و غیره.
در طول شهریور و مهر، وبینار آموزشی را در چندین کانال، از جمله رسانههای اجتماعی، ایمیل، ویدئو و روابط عمومی تبلیغ میکنید.
در ماه آبان، شما قصد دارید وبلاگی را راهاندازی کنید که هر هفته به روز میشود. برای تحقق این امر، باید در مورد موضوعات تصمیم بگیرید، آنها را به نویسندگان اختصاص دهید، با یک طراح هماهنگ کنید، یک تقویم وبلاگ ایجاد کنید، فیلمهایی را برای جاسازی سازماندهی کنید و غیره.
هنگام ایجاد تقویم خود واقع بین باشید. به خودتان زمان کافی بدهید تا همه کارها را با کیفیت انجام دهید و مطمئن شوید که هر محصول قابل تحویل به وضوح به فرد خاصی اختصاص داده شده است.
9. نتایج و KPIهای برنامه بازاریابی دیجیتال خود را اندازهگیری کنید
آخرین مرحله در ایجاد یک برنامه و استراتژی بازاریابی دیجیتال، اندازهگیری نتایج شما از طریق تعریف معیارها و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) است. شما باید نتایج تلاشهای بازاریابی خود را با اهداف اولیه و اهداف اصلی مقایسه کنید. اگر نتایج قابل توجه است، تنظیم و بهینهسازی کنید و سپس دوباره اندازهگیری کنید.
مطمئن شوید که هر کانال را اندازهگیری میکنید تا شما به عنوان یک بازاریاب بتوانید تشخیص دهید چه چیزی با موفقیت برای برند شما کار میکند و چه چیزی ممکن است نیاز به قطع داشته باشد.
بدون دیدگاه