در دنیای مدیریت عملکرد و تعیین هدف، دو چارچوب محبوب اغلب در بحث مطرح میشوند: اهداف و نتایج کلیدی (OKR) و شاخصهای ارزیابی کلیدی (KPI). در حالی که هر دوی این ابزارها برای اندازه گیری و هدایت عملکرد طراحی شده اند، اما اهداف متفاوتی دارند و مزایا و معایب متمایز دارند. در این مقاله، تفاوتهای ظریف OKR و KPI را بررسی میکنیم تا به شما کمک کنیم بفهمید کدام یک میتواند برای نیازهای سازمان شما مناسبتر باشد.
درک OKR
Objectives and Key Results یا OKR چارچوبی است که تا حد زیادی به لطف پذیرش آن توسط غولهای فناوری مانند گوگل، محبوبیت گستردهای به دست آورد. OKRها معمولاً به صورت فصلی تنظیم میشوند و از دو جزء اصلی تشکیل میشوند: اهداف و نتایج کلیدی.
1.اهداف
هدف یک سازمان، تیم یا فرد برای دستیابی به آن را مشخص میکنند. اهداف معمولا کوتاه، الهام بخش هستند و جهت روشنی را ارائه می دهند.
2. نتایج کلیدی
نتایج کلیدی، نتایج مشخص، قابل اندازهگیری و محدود به زمان هستند که پیشرفت در جهت دستیابی به اهداف را نشان میدهند. آنها به عنوان معیارهایی عمل میکنند که موفقیت توسط آنها ارزیابی میشود.
مزایای OKR
1. همسویی
OKR ها همسویی را در سراسر سازمان تشویق میکنند. هنگامی که اهداف در سطوح مختلف (شرکتی، تیمی و فردی) تعیین میشوند، به اطمینان حاصل میشود که همه در جهت اهداف کلی یکسانی کار میکنند.
2. تمرکز
OKR ها به تیمها کمک میکنند تا با برجسته کردن مهم ترین اهداف و نتایج کلیدی که باید به دست آیند، تلاشهای خود را اولویت بندی کنند.
درک KPI
شاخصهای ارزیابی عملکرد یا KPI ها رویکرد سنتیتری برای سنجش عملکرد هستند. KPIها معیارهای خاصی هستند که برای بررسی پیشرفت به سمت اهداف استراتژیک استفاده می شوند. برخلاف OKRها، KPIها بیشتر ایستا هستند و ممکن است به دفعات تغییر نکنند.
مزایای KPI
1. دقت
KPIها معیارهای دقیق و کاملاً تعریف شدهای هستند که آنها را برای بررسی جنبههای خاص عملکرد مفید میکند.
2. پاسخگویی
KPIها اغلب به مسئولیتپذیری فردی و تیمی مرتبط هستند و درک روشنی از اینکه چه کسی مسئول معیارهای خاص است را ارائه میدهد.
3.تمرکز بلندمدت
KPIها اغلب با اهداف استراتژیک بلندمدت مرتبط هستند و به سازمانها کمک میکنند در دورههای طولانی در مسیر خود باقی بمانند.
کدام بهتر است: OKR یا KPI؟
این سوال که آیا OKR بهتر از KPI است یا برعکس، ساده نیست. انتخاب بین این چارچوبها به عوامل مختلفی از جمله ماهیت سازمان، صنعت و اهداف خاص شما بستگی دارد. در اینجا چند نکته وجود دارد که به شما کمک میکند تصمیم بگیرید کدام رویکرد مناسبتر است:
1.فرهنگ سازمانی
اگر برای سازمان شما انعطاف پذیری، نوآوری و سازگاری اهیمت داشته باشد، ممکن است OKR ها مناسبتر باشند. از سوی دیگر، اگر ثبات، دقت و انطباق با مقررات اولویتهای اصلی باشند، KPIها ممکن است مناسبتر باشند.
2.صنعت
صنایع خاصی مانند مراقبتهای بهداشتی و مالی، الزامات نظارتی سختگیرانهای دارند که استفاده از KPI را برای اهداف انطباق و گزارش ضروری میکند. سایر صنایع، مانند استارتآپهای فناوری، ممکن است OKRها را با محیط چابک و سریع خود هماهنگتر ببینند.
3.نوع هدف
نوع اهدافی را که می خواهید تعیین کنید در نظر بگیرید. OKRها برای اهداف جهت دار که نیاز به بررسی مکرر دارند ایده آل هستند. KPIها برای بررسی عملکرد پایدار و بلندمدت مناسبتر هستند.
4.نیازهای همسویی
اگر به همسویی قوی در سراسر سازمان خود نیاز دارید، OKRها یک چارچوب آبشاری ارائه میکنند که تضمین میکند همه در جهت اهداف یکسانی کار میکنند. ممکن است شاخصهای ارزیابی عملکرد در رویکرد خود بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
5.ترکیب
برخی از سازمانها ترکیبی از هر دو OKR و KPI را انتخاب میکنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است OKR را برای جهت استراتژیک و KPI را برای ثبات عملیاتی تنظیم کنند.
نتیجه
در بحث OKR در مقابل KPI، هیچ پاسخی برای همه وجود ندارد. هر دو چارچوب امتیازات خود را دارند و انتخاب باید بر اساس نیازها و اهداف خاص سازمان شما باشد. OKRها در ارتقای سازگاری، هدفگرایی و همسویی عالی هستند، در حالی که KPIها دقت، ثبات و مسئولیت پذیری را ارائه میدهند. در نهایت، بهترین رویکرد ممکن است شامل یک مدل ترکیبی باشد که از نقاط قوت OKR و KPI برای هدایت عملکرد و موفقیت در سازمان شما استفاده کند.
منابع
بدون دیدگاه