مقدمه
همگام با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری پیش برود. باید به دنبال پرورش انسانهایـی باشیم که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند.
به گونهای که انسانها بتوانند به خوبـی با یکـدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهرهگیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمنـد قدم بردارند.
در این مقاله خواهیم داشت :
نکته1
رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشـی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسانها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پیببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در میآید که انگیزهای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن میشود.
در این مرحله انسانها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر میکوشند و در نهایت سبب میشود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینهساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود.
نکته2
یکی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینهسازی و بسترسازی در بین انسانها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تأثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک میکنند. یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطـی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود.
با افزایش سپردهگذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکل گیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد. کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیـت در جامعه سختتر میشود. زیرا فرصتی برای تفکر کردن وجود نخواهد داشت.
تعریف خلاقیت
از خلاقیت تعاریف متفاوت شده است.
- خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان
- خلاقیت بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است
- خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید (در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است)
- خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین
تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفکر بر دو نوع است:
- تفکر همگرا: تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوبارهسازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت.
- تفکر واگرا: تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقیت یعنی تفکر واگرا.
براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیدههای ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها؛ خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل؛ خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیدهها.
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان؛ مثلاً افزایش بهرهوری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینهها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره.
عوامل موثر در خلاقیت افراد
- دانش: داشتن دانش پایهای در زمینهای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی.
- توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل.
- سبک فکری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر میگزینند.
- انگیزش: افراد خلاق عموماً برای به فعل در آوردن ایدههای خود برانگیخته میشوند.
- شخصیت: افراد خلاق عموماً دارای ویژگیهای شخصیتــی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستنـد.
- محیط: افراد خلاق عموماً در داخل محیطهای حمایتـی بیشتر امکان ظهور مییابند.
نوآوری
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.
ارتباط خلاقیت با نوآوری
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشهها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشهها. یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاههای ناشناخته به مسائل یا راهحلهای منحصر برای حل مسائل را ارتقا میدهند. نوآوری فرایند کسب اندیشهای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.
نوآوری شامل چه چیزهایـی است؟
بعضی افراد براین باورند که خلاقیت ذاتی است، برخی دیگر باور دارند که با آموزش هرکس میتواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را میتوان فرایندی چهار مرحلهای دید مرکب از ادراک، پرورش، الهام و نوآوری. ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویهای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راهحلهای یک مسئله را طوری ببیند که دیگران نمیتوانند آن طور ببینند.
رفتن از ادراک به حقیقت به هر حال فوراً اتفاق نمیافتد. در عوض اندیشهها از فرایند پرورش میگذرند. بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشههای خود تعمق کنند. این به معنای فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید دادههای انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکلدهی کردهاند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است.
نکته
در فرایند خلاقیت الهام آن لحظهای است که تمامی تلاشهای قبلی شما به طور موفقیت آمیز به ثمر میرسند. گرچه الهام به شعف میانجامد اما کار خلاقیت تمام نشده است. خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور را به ادیسون نسبت میدهند که «خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن» به عبارتی ۹۹ درصد نوآوری را آزمودن، ارزشیابی کردن و باز آزمودن آن چیزهایی تشکیل میدهد که توسط الهام دریافت شده است.
معمولاً در این مرحله است که یک فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزی میکند که روی آن کار کرده است.
تاثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوری
سازمانهای نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها تجربه کردن را تشویق میکنند. آنها هم به موفقیتها و هم به شکستها پاداش میدهند. آنها از اشتباهات تجربه کسب میکنند. یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است:
۱- پذیرش ابهام
۲- شکیبایی در امور غیر عملی
۳- کنترلهای بیرونی کم
۴- بردباری در مخاطره
۵- شکیبایی در برخوردها
۶- تأکید بر نتایج تا بر وسایل
۷- تأکید بر نظام باز
سازمان از نزدیک محیط را کنترل میکند و سریعاً به تغییرات آن طور که اتفاق میافتند پاسخ میدهد.
ویژگیهای افراد خلاق
روانشناسان سعی داشتهاند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، «استیز» عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است:
- سلامت روانی و ادراکی: توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع
- انعطاف پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی
- ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید
- ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و در نظر گرفتن چالشهای جدید مسائل پیچیده
- استقلال رأی و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشههای نو
عدهای دیگر ویژگیهای افراد خلاق را به صورت زیر دستهبندی میکنند:
- خصوصیات ذهنی
- خصوصیات عاطفی
- خصوصیات اجتماعی
فرصتهای خلاقیت
فرصتهای خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصتهای خارجی تقسیمبندی شده است:
- فرصتهای داخلی
- وقایع غیرمنتظره: مثل شکستها یا موفقیتهای غیرمنتظره
- ناسازگاریها
- نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها
- فرصتهای خارجی (در محیط علمی و اجتماعی سازمان)
- تغییرات جمعیتی
- تغییر نگرش
- دانش جدید
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی
- خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشکوفایی
- خلاقیت و نوآوری عامل موفقیتهای فردی، شغلی و اجتماعی
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی
- عامل پیدایش سازمان
- عامل تولیدات و خدمات
- عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات
- افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت
- کاهش هزینهها، ضایعات و اتلاف منابع
- افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان
- ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان
- ارتقای بهره وری سازمان
- موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان
- رشد و بالندگی سازمان
- عامل تحریک و تشویق حس رقابت
- کاهش بوروکراسی اداری؛ کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی
- تحریک و مهیا کردن عوامل تولید
نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعههایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت میتواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او میتواند مانع این امر حیاتی شود.
هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهنهای خلاق. مدیر خلاق باید فضایـی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار میکند تا هر کسی خود، مشکل خودش را حل کند.
برای این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشهها امکان بروز داده شود. یکی از شیوههای بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهرهای ندارند.
یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است. خودکنترلی خودش را در خواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش میگذارد.
نکته
مدیران میتوانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارتهای تفکر خلاق و انگیزش را تحت تأثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تأثیرگذاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش است. انگیزش درونی را میتوان حتی با تغییرات جزئـی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظهای افزایش داد.
این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویتبندی در اقدام مطرح میشود، آنها باید بدانند که اقدامات مؤثر بر انگیزش درونی، نتایج فوریتری را موجب خواهند شد.
تکنیکهای توسعه خلاقیـت گروهی
سازمانها میتوانند از انواع تکنیکهای توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی و مستمر استفاده کنند. این تکنیکها از این قرارند:
- طوفان فکری
- تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر
- گردش تخیلی
- تفکر موازی
- ارتباط اجباری
بدون دیدگاه