ویژگی کلیدی سازمان
سازمانهای امروزی در معرض فشارهای دائمی رقابت قرار دارند و روز به روز هم این رقابت سختتر میشود. در چنین شرایطی، استفاده از تمامی ظرفیتهای سازمانی، بهخصوص مشارکت کارکنان، یک الزام کلیدی و تاثیرگذار است و خود تبدیل به یک مزیت رقابتی شده است. بررسیهای محققان اثبات کرده است آنچه که بین سازمانها تمایز ایجاد میکند مشارکت کارکنان پس از شروع هر کسبوکاری است، چرا که در نبود مشارکت کارکنان، امکان رشد و توسعه در هر کسبوکاری نمیتواند محقق شود. مشارکت کارکنان اگر در شروع یک کسبوکار تاثیر چندانی نداشته باشد، اما در ادامه مسیر قطعا تعیینکننده است و کارآفرینی بدون مشارکت حیات زیادی نخواهد داشت.
برای فرآیند مشارکت در سازمان مراحل سهگانه زیر میتوانند موثر باشند:
1. کشف ایده در قالب پیشنهاد
هر ایده با اکتشاف شروع میشود. در طول فرآیند اکتشاف چالشهای کسبوکار فهمیده میشوند و اینکه چه ایدهای میتواند جذابیتهای جدیدی برای مشتریان بهوجود آورد و باعث محکم شدن چارچوبهای کسبوکار شود. فرضیات بهطور مرتب مورد آزمایش قرار میگیرند و زمانیکه بتوانند به خلق ارزش بیشتری بینجامند، ایده مورد شناسایی قرار میگیرد.
2. نهفتگی پیشنهاد
فرآیند نهفتگی پیشنهاد، یادگیری نیازهای کسبوکار را شامل میشود. تعداد زیادی از فرضیات آزموده میشوند. وقتی مشتریان مجذوب شدند، پروژه نهایی کلید میخورد. در این مرحله شاید ایده نو آسیبپذیر باشد و باید اجازه داد ایده نو شکل کامل خود را پیدا کند و ظهور یابد. این دوره باید با عقلانیت بیشتری سپری شود.
3. شتاب در تجاریسازی ایده نو
آخرین مرحله در فرآیند تکوین یک ایده نو زمانی است که باید ایده را وارد بازار کنیم تا خلق ارزش بیشتری برای سازمان به وجود آید. این یک لحظه حساس و حیاتی است، زیرا نقطه انتقال تمام زحمات گذشته است. اگر در این مرحله ضعیف عمل شود احتمال ناکامی بسیار زیاد است؛ چراکه نبود یک ارتباط مناسب با مشتریان و شبکه ضعیف توزیع میتواند شرایط بدی برای شما بهوجود آورد.
مشارکت کارکنان موتور محرک انگیزه
همانگونه که بارها توسط نظریهپردازان مدیریت صفحهگذاری شده است، سادهترین ابزارهای توسعه منابع انسانی اجرای نظام مشارکت است که بهدلیل سادگی اجرا و فراگیری، مورد توجه مدیران قرار گرفته است. مشارکت کارکنان، راههای توسعه و ارتقای فکری و درگیر ساختن هرچه بیشتر در فعالیتها و فرآیندهای سازمان بسیار کارآمد است. اجرای نظام مشارکت، میتواند به عنوان یکی از کارآمدترین و نیرومندترین سازوکارها و ابزارهای اجرایی در انگیزش کارکنان نیز باشد و زمینه حضور خردجمعی در سازمان را فراهم آورد.
آسیبپذیری مشارکت کارکنان
مشارکت کارکنان بدون اینکه تبدیل به یک فرهنگ غالب و فرآیند دائمی شود، به شکل فزایندهای شکننده خواهد بود. با عنایت به اینکه تغییر و تحول سازمانی در جهان امروزی لازمه سازمانها است، نبود یک مشارکت همگانی امکان موفقیت در سازمانها را به حداقل میرساند. اگر مشارکت کارکنان را با شیوه کار مشارکتجویانه آنها بخواهیم ارزیابی کنیم و به واسطه «نشان دادن تلاش بیشتر» درک و سنجیده شوند، میتواند وضعیت ناپایداری ایجاد کند که در آن از کارکنان با مشارکت بالا انتظار میرود برای نشان دادن تعهدشان حتی بیشتر و سختتر کار کنند که این موضوع در ادامه مشارکت آنها و به پایداری نظام مشارکت صدمات جدی وارد میکند.
انواع مشارکت
1. مشارکت عاطفی
یعنی جایی که افراد از کار لذت میبرند و با ارزشهای کاری شناخته میشوند. مشارکت عاطفی آمیخته با افزایش درآمد ناشی از سلامتی بیشتر کارکنان و کاهش مشکلات خانوادگی و فرسودگی شغلی آنها است.
2. مشارکت سوداگرانه
یعنی جایی که افراد رفتارهای مشارکتی را به خاطر علاقه به پاداش یا ترس از دست دادن شغل یا پاداش از خود نشان میدهند. مشارکت سوداگرانه با مشکلات خانوادگی و فرسودگی شغلی فزاینده در ارتباط است.
چگونه مشارکت کارکنان را افزایش دهیم؟
مشارکت از جمله متغیرهای مهم در زندگی اجتماعی و سازمانی افراد است. در جوامعی که برنامهریزی از پایین به بالا بوده و تفویض اختیار در سیستم اجتماعی برقرار است، مشارکت پررنگتر و برجستهتر است که در چنین جوامعی باید برنامههای زیر را عملی کرد:
1. ایجاد تعهد سازمانی
یکی از عوامل موثر در شکلگیری و تقویت تعهد سازمانی، مشارکت افراد در امور و تصمیمگیریهای سازمان است. اگر کارکنان، مشارکت واقعی در روند برنامهریزی و تعیین اهداف سازمان داشته باشند و احساس کنند تصمیمگیریهایشان بر سرنوشتشان تاثیرگذار است و نیازهای اساسی آنان را برطرف میسازد، نسبت به سازمان متعهد شده، اهداف و ارزشهای سازمان را در جهت اهداف خود دانسته و در تحقق آنها از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نخواهند کرد. بنابراین باید بسترهای لازم را برای مشارکت همهجانبه کارکنان فراهم کرد.
2. ارتباطات فراگیر
ارتباطات سازمانی تارو پود سازمان را به هم پیوند داده و موجب یکپارچگی، وحدت سازمانی و بهبود شبکههای ارتباط اجتماعی در کار میشوند. از طرفی، کارکنان باید به اطلاعات مربوط به تصمیمگیری مشارکتی دسترسی داشته باشند تا امکان تصمیمگیری برای آنها فراهم باشد و امکان ندارد بدون سهیم شدن در اطلاعات، مشارکت موثر صورت گیرد. بنابراین، مسئولیت ایجاد ارتباط بین افراد و اعضای سازمان، نقش جمعآوری اطلاعات و تصمیمگیری که محور اصلی آن انتقال اطلاعات است به عهده کلیه ردههای مدیریتی در سطح سازمان است.
3. آموزش
کارکنان باید بیاموزند چگونه فرآیندهای کاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و از روشهای علمی برای حل مساله بهرهمند شوند. همچنین با آموزشهای مناسب میتوان فرهنگ مشارکت در سازمان را نهادینه کرد.
تغییر در نگرشها و باورهای مدیران غیرمشارکتی
نگرش و باورها ریشه در فرهنگ سازمانی داشته، فرهنگ هر سازمان را میتوان در عملکرد کارکنان آن و حیات گروهی و جمعی سازمان مشاهده کرد و آن را وسیلهای دانست که برخورد ما را با مسائل و جهت گیریهای سازمان تسهیل میکند. اگر مشارکت در سازمان به یک فرهنگ تبدیل شود نوعی احساس مسئولیت در افراد به وجود میآورد و تعهد آنان را به سازمان افزایش میدهد. بنابراین لازم است مدیران سازمان با اشاعه فرهنگ مشارکتی و تغییر نگرش خود و اعضای سازمان مشارکت همه جانبه را فراهم کنند.
توجه به انگیزش
توجه به انگیزش در هر گروه، سازمان و جامعهای حائز اهمیت است. یکی از راههای افزایش انگیزش مشارکت است، زیرا کارکنان احساس میکنند مورد پذیرش بیشتر سازمان هستند و در کارهای آن درگیرند. بنابراین توصیه میشود در ردههای مختلف سازمانی مشارکت به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود.
هدفهای فردی و سازمانی
تلفیق هدفهای فرد و سازمان احساس یگانگی را به وجود خواهد آورد و باعث میشود افراد خود را به سازمان نزدیکتر حس کرده و احساس تعلق و وفاداری بیشتری نسبت به سازمان داشته باشند. نزدیکی با سازمان هدفهای فرد و سازمان را بر هم منطبق ساخته و آشتی بین اهداف فردی و سازمانی را موجب میشود. فردی که مورد مشورت و نظرخواهی قرار گرفته و در تصمیمات مشارکت میجوید احساس میکند که سازمان متعلق به اوست و هدف او و سازمان یکی است.
تفویض اختیار
تفویض اختیار در حدی که برای سازمان کارکرد مثبت داشته باشد، ضروری است. با تفویض اختیار، تعدیل ساختار سازمانی و ساختار هرمی امکانپذیر است. لازم است مدیریت سلسلهمراتبی و از بالا به پایین با شیوه مدیریت شبکهای جایگزین شود.
حمایت مدیریت ارشد
حمایت مدیریت ارشد سازمان در امر مشارکت کارکنان و سهیم کردن آنان در تعیین اهداف و ارزشهای سازمان از اولویت خاصی برخوردار است. پیشنهاد میشود مدیریت سازمان ضمن توجه به مسائل و مشکلات کارکنان و ایجاد امکانات و تسهیلات برای آنان، با بهرهگیری از منابع و امکانات سازمان هدایت مشارکت کارکنان را بر عهده گیرد و اعضای سازمان را با قدرشناسی از تلاشی که در این راستا نیاز دارند، علاقهمند سازد و به این طریق تعهد و حمایت خود را به برقراری و استقرار مشارکت کارکنان ابراز کند.
بدون دیدگاه