همه دستاوردهای بزرگ بشر، مانند دیوار بزرگ چین و فرود بر ماه، نتیجه تلاش گروهی هماهنگ است. علاوه بر این، هر سازمانی، صرف نظر از اینکه چقدر موفق است، باید برای بقای خود، نوآوری و سازگاری داشته باشد.تیم خلاق
به همین دلیل است که نوآوری یک دغدغه مهم برای سازمانهایی است که به خوبی اداره میشوند. علاوه بر این، همانطور که اقتصاددان جوزف شومپیتر اشاره کرد، نوآوری در قلب همه پیشرفت های اقتصادی قرار دارد. این سؤال را مطرح میکند که چگونه میتوان نوآوری را بهطور خاص مدیریت کرد یا به طور متناوب چگونه یک تیم خلاق را رهبری کرد.
ادبیات رهبری تثبیت شده در درجه اول مربوط به تیم های پیشرو است که اهداف و شاخص های موفقیت را مشخص کرده اند – معمولاً تیم های ورزشی، واحدهای نظامی یا عملکردهای صنعتی. با این تیم ها، کارایی، دقت و تکرارپذیری اغلب نتایج مطلوب هستند. اما بسیاری از انواع سازمانهای تجاری به شدت به خلاقیت بستگی دارند: استودیوهای تلویزیونی و فیلم، شرکتهای معماری، گروههای اپرا، سازمانهای جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل، کسبوکارهای بازاریابی و تبلیغات و غیره.
قبل از ادامه، باید به دو سوال پاسخ دهیم. اول اینکه خلاقیت چیست؟ خلاقیت به یافتن راه حل های جدید برای مشکلات موجود و سپس اجرای آن راه حل های جدید مربوط می شود. دوم، چه کسی می تواند در یک تیم خلاق باشد؟ چنین تیم هایی حاوی خلاقانی مانند انیشتین، فروید، رامبراند و بتهوون نیستند – نوابغ غیرقابل استفاده هستند. در عوض، ما به مدیریت تیمهایی متشکل از بزرگسالان قابل اشتغال که شغلشان توسعه محصولات و راهحلهای نوآورانه است، میپردازیم.
به گفته روانشناسان اجتماعی،بهترین راه برای لیدری یک تیم خلاق، ایجاد فرهنگی است که خلاقیت را تشویق کند. اما رهبری یک تیم خلاق مهم تر از پرورش فرهنگ خلاقیت است. روانشناسی اجتماعی تفاوت های فردی را نادیده می گیرد و همه مهارت های لازم برای رهبری یک تیم خلاق را ندارند. پس آن مهارت ها چیست؟
مهارت برای رهبری یک تیم خلاق
مطالعه افرادی که تیمهای خلاق با موفقیت رهبری داشتهاند میتواند بینشی ارائه دهد. یکی از این افراد می تواند ادوین کتمول، دانشمند کامپیوتر، یکی از بنیانگذاران پیکسار، و رئیس سابق استودیو انیمیشن والت دیزنی باشد. رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظری، مدیر پروژه منهتن (که اولین بمب اتمی را توسعه داد) و مدیر موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، فیزیکدان نظری است. خواندن در مورد عملکرد Catmull و Oppenheimer نشان میدهد که برای رهبری مؤثر یک تیم خلاق، به پنج «شایستگی» نیاز است.
تجربه و تخصص
اولاً، رهبری باید منبعی برای گروه باشد (و نه منبع امتیازی برای مسئول فعلی). این بدان معناست که رهبران باید در زمینه ای که تیم در آن کار می کند، متخصصان واقعی باشند. برای اینکه یک فرد معتبر باشد و منبعی برای گروه باشد به تخصص نیاز است. تخصص را نمی توان جعلی یا فرض کرد؛ باید نشان داده شود.
حل تعارض
دوم، رهبران باید در حل تعارض خوب باشند، زیرا درگیری بین اعضای مستعد تیم ناگزیر به وجود می آید. متقاعد کردن مردم به همزیستی، همکاری و برقراری ارتباط یک وظیفه اساسی رهبری است. همانطور که یک بار رهبر بسیار باهوش یک تیم مهندسی به من گفت، “90 درصد از وقت خود را صرف رسیدگی به مشکلات مردم و 10 درصد از وقت خود را در واقع برای انجام کار می گذرانید.” کتمول و اوپنهایمر در جلب همکاری افراد دشوار مهارت داشتند. اوپنهایمر مجبور بود با ادوارد تلر، فیزیکدان با استعداد و مشکل ساز اصلاح ناپذیر کار کند، در حالی که کتمول باید سعی می کرد استیو جابز را کنترل کند.
رانندگی برای نتایج
سوم، رهبران مؤثر می خواهند برنده شوند، رهبران صنعت باشند و رقبا را شکست دهند. این به معنای فشار آوردن به تیم برای کسب نتیجه است . مهارت سیاسی قابل توجهی لازم است تا یک تیم را برای رسیدن به نتایج سوق دهد بدون اینکه اعضای تیم را از خود دور کند. Catmull و اوپنهایمر به شدت رانده و رقابتی بودند.
سرسختی روانی
چهارم، رهبران مؤثر به سرسختی روانی واقعی نیاز دارند، زیرا باید با فشارهای داخل تیم (مانند تلر و جابز) و خواستههای خارج از تیم مقابله کنند. اوپنهایمر باید سرلشکر افسانه ای لزلی گرووز، سپاه مهندسین ارتش ایالات متحده را مدیریت می کرد.
توانایی تشخیص استعداد
در نهایت، و همانطور که قبلا ذکر شد، روانشناسان اجتماعی معتقدند که رهبران موثر تیم های خلاق باید فرهنگ خلاقیت را پرورش دهند. اما چگونه این کار را انجام می دهید؟ نمونه دیون سندرز را در نظر بگیرید، که در دسامبر 2022 سرمربی تیم فوتبال بینعمت دانشگاه کلرادو شد. او از ابتدا به طرز خارقالعادهای موفق بود. . وقتی از سندرز پرسیده شد که چگونه می خواهد فرهنگ تیم فوتبال دانشگاه کلرادو را تغییر دهد، او گفت که به فرهنگ اهمیت نمی دهد، او فقط به استعداد بازیکنانش و توانایی آنها برای عملکرد مطابق با استانداردهایش اهمیت می دهد.
منظور او این بود که اگر بازیکنان با استعدادی داشته باشید و آنها بهترین عملکرد خود را داشته باشند، فرهنگ از خودش مراقبت می کند. همین امر در مورد رهبری یک تیم خلاق نیز صدق می کند: رهبران باید افراد با استعداد و خلاق را در تیم استخدام کنند، منابع مورد نیاز را به آنها بدهند، کسانی را که نمی توانند کار کنند را کاهش دهند، و فرهنگ از خودش مراقبت خواهد کرد.
منبع :www.hoganassessments.com
بدون دیدگاه