مقدمه
در دنیای امروز فضای کسب و کار بشدت در حال تغییر است. سرعت این تغییرات بگونهای است که مدیران و صاحبان کسب و کار باید همگام و همراستا با آن حرکت کرده و ادامه مسیر دهند، در غیر اینصورت فضای کسب و کار راکد مانده و توان رقابت در عرصه اقتصادی را نخواهد داشت. منابع انسانی که امروزه به عنوان سرمایههای انسانی از آنها نام برده میشود یکی از سرمایه کلیدی سازمانها است که در مسیر پیشرفت و ماندگاری آنها نقش اساسی را ایفا میکنند. سازمانهای پیشرو در دنیای رقابت امروز، در مسیر ایجاد ارزش افزوده و ماندگاری ملزم به توانمندسازی منابع انسانی هستند.
آموزش و توانمندسازی
آموزش یکی از ابزارهای مهم جهت توانمندسازی منابع انسانی است. هر سازمانی اعم از دولتی و خصوصی به منظور توانمندسازی نیروی انسانی در هر صورت اقداماتی برای طرحریزی و اجرای برنامههای آموزش کارکنان انجام میدهد. در فرآیند اجرای آموزش در سازمانها دو نکته اساسی جلب توجه میکند:
- چگونه برنامههای آموزشی طرحریزی میگردد؟
- آیا برنامههای طرحریزی شده بصورت کامل اجرا میگردد؟
اگر پای درد دل مدیران آموزش در سازمانها بنشینیم، معمولاً گلایه دارند که برنامههای آموزشی بطور کامل اجرا نشده و همچنین این برنامهها به درستی و آنگونه که باید طراحی نمیشود. تجربه نشان داده که فرآیند آموزش برای طراحی و اجرا محدودیتهایی داشته که از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است.
محدودیتهای آموزشی
محدودیتهای آموزشی آن دسته از عواملی هستند که اجرای اثربخش فرآیند آموزش را مختل مینمایند. قبل از برنامهریزی آموزشی باید، محدودیتها شناسایی شده و ارزیابی شوند. نتایج حاصل از ارزیابی محدودیتهای آموزشی زمینه لازم را برای برنامهریزی واقعی آموزشی فراهم مینماید.
محدودیت و موانع آموزش کارکنان
1. بودجه
اولین محدودیت و موانع آموزش کارکنان، عدم پیشبینی ردیف بودجه مستقل جهت آموزش و توسعه منابع انسانی یکی از محدویتهایی است که امروزه در اغلب سازمانها دیده میشود.
2. مدیران سطوح عالی
- سطحینگری
- عدم اعتقاد و باور تعدادی از مدیران سطوع عالی دستگاهها به آموزش بعنوان سرمایهگذاری مفید
3. امکانات و تجهیزات
عدم دسترسی به امکانات و تجهیزات نرمافزاری و سختافزاری لازم در دستگاهها جهت اجرای آموزشها
4. نیاز به گواهی آموزشی
به دلیل عدم برخورد علمی مناسب با دورهها، شمار زیادی از کارکنان با هدف کسب گواهی پایان دوره آموزشی برای استفاده از مزایای آن در دورهها شرکت میکنند نه رفع نیاز دانشی، مهارتی و رفتاری خویش یا افزایش بهرهوری خود و سازمان.
5. کارشناسان خبره در فرآیند آموزش
عدم تربیت کارشناسان متخصص و توانمند در امر برنامهریزی آموزش و توسعه کارکنان در دستگاهها
6. اطلاعرسانی آموزش
عدم وجود پایگاه اطلاعرسانی منسجم آموزش و توسعه کارکنان
7. ساختار فرآیند آموزش
نبودن ساختار مناسب اداری مخصوصاً در دستگاههای استانی برای برنامهریزی آموزش و توسعه کارکنان.
8. مدیریت غیر منسجم
- مدیریت غیرمنسجم
- غيرهدفمند
- دخالت ارگانها و سازمانهای دولتی غيرمرتبط درسياستگذاری
- برنامهريزی
9. انحصاری کردن آموزش
انحصاری کردن آموزش کارمندان و مدیران در مراکزی خاص و عدم توانایی در برنامهریزی و اجرای آموزشهای کیفی و اثربخش و فعال نبودن بخش خصوصی جهت ایجاد رقابت.
10. ضمانت اجرایی
ضمانت اجرایی نداشتن بخشنامهها، دستورالعملها و عدم تمایل دستگاهها به اجرای بخشنامههای آموزش
11. تفاوت در نظامهای آموزشی
بین نظام آموزش کارکنان با سایر نظامهای پرسنلی نظیر طبقهبندی مشاغل، حقوق و دستمزد، ارزشیابی کارکنان، ارتقاء و انتصاب و غیره به ظاهر ارتباط بر قرار است اما در عمل این اجرا نمیشود و محسوس نیست.
12. طرح طبقهبندی مشاغل
نداشتن طرح طبقهبندی مشاغل استاندارد مبتنی بر مدل شایستگی.( تغییر مکرر مشاغل و پستهای کارکنان؛ داشتن ابلاغ انشایی، کارمند در یک پست آموزشی میبیند و توانمند میشود و خیلی راحت توسط مدیر جابجا میشود).
13. کنترل و نظارت
عدم ارزیابی دقیق، کنترل و نظارت بر مؤسسات و مراکز مجری آموزش کارمندان بعد از اينکه صلاحيت آنها مورد تأييد قرار گرفت و مجوز لازم را اخذ نمودهاند.
14. محتوای آموزشی
عدم وجود و تدوین منابع و محتوای آموزشی کاربردی استاندارد برای اجرای دورههای آموزشی و استفاده از کتب دانشگاهی
15. شاخصهای استاندارد
عدم تدوین شاخصهای استاندارد برای ارزیابی دستگاههای اجرایی مبتنی بر کیفیت انجام فعالیتهای آموزش و تأکید بر کمیت، تأکید بر ارقام و آمار.
16. نداشتن برنامه توسعه منابع انسانی
نداشتن برنامه توسعه نیروی انسانی در سطح کلان و در دستگاهها در راستای چشمانداز نظام، و نداشتن راهبرد نوین، دقيق و مشخص برای هدايت و توسعه منابع انسانی در جهت مأموریتها.
17. میزان دستیابی به اهداف
عدم نظارت رسمی و غير رسمی از ميزان دستيابی به هدفهای از پيش تعيين شده نظام آموزش و توانمندسازی کارمندان.
18. قوانین و مقررات آموزشی
عدم شمول قوانین و مقررات مربوط به آموزش بر همه دستگاهها و برخورد سلیقهای و چندگانه با مسأله آموزش و توسعه کارکنان.
19. عدم توجه به آموزش
عدم توجه به امر آموزش، توسعه و توانمندسازی کارکنان در برنامه پنجم توسعه و ضوابط اجرایی بودجه سالانه کشور.
20. ساختار دورههای آموزشی
منطقی نبودن ساختار دورههای آموزشی پیش بینی شده در نظام آموزش کارکنان.
21. الگوی نیازسنجی آموزشی
عدم وجود الگوی جامع و استاندارد برای شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان
22. الگوی ارزشیابی آموزشها
عدم وجود الگوی جامع و استاندارد برای ارزشیابی دورههای آموزشی (ارزشیابی فراگیر، ارزشیابی مدرسین، بررسی اثربخشی برنامههای آموزشی و غیره).
23. مدرسین مجرب
عدم استفاده از مدرسین باتجربه، توانمند و متخصص برای ارائه آموزشها و نداشتن استراتژی مناسب در این زمینه
نتیجه گیری محدودیت و موانع آموزش کارکنان
به منظور اجرای تمام و کمال و دقیق برنامههای آموزشی کارکنان در سازمانها ضروریست که قبل از هر گونه برنامهریزی برای آموزش موانع و محدودیتها شناسایی شده و مورد ارزیابی قرار گیرند.
بدون دیدگاه